سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ

داستان پیامبران(6)

<?php wp_title(); ?>
سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ

داستان پیامبران(6)

<?php wp_title(); ?>
33042

داستان پیامبران(6)

دعوت‌ خويشاوندان‌ به‌ اسلام‌:

سه‌ سال‌ نبوت‌ رسولخدا(ص‌)پنهان‌ بود وچند نفري‌ بيش‌ نمي‌ دانستند.امّا ناگاه‌آيه‌ نازل‌ شد:وَاَنْذِرْ عَشيرَتَك‌َ الاقرَبين‌.«24شعراء»خويشان‌ نزديكت‌ را انذار بده‌!
با اين‌ دستور،پيامبر در ابطح‌(مكّه‌)بپا ايستاد وفرمود:
منم‌ رسولخدا!شمارا به‌ عبادت‌ خداي‌ يكتا وترك‌ عبادت‌ بتهائي‌ كه‌ نه‌ سودمي‌دهندونه‌ زيان‌ مي‌رسانند ونه‌ مي‌آفرينند ونه‌ روزي‌ مي‌دهند ونه‌ زنده‌ مي‌كنند ونه‌مي‌ميرانند،دعوت‌ مي‌نمايم‌.
«همچنين‌ پيامبر ،چهل‌ نفر از سران‌ قريش‌ را دعوت‌ نمود ونبوت‌ خود را اعلام‌ كردوفرمود:هركه‌ اولين‌ نفري‌ باشد كه‌ با من‌ بيعت‌ نمايد،او جانشين‌ ووزير وبرادر من‌خواهد بود.در اين‌ جلسه‌،تنها علي‌(ع‌) كه‌ اولين‌ شخصي‌ بود كه‌ اسلام‌ آورد،با پيامبربيعت‌ نمود ورسولخدا(ص‌) اورا جانشين‌ خود معرفي‌ فرمود.و ابتداي‌ غدير ازهمين‌ جلسه‌ بوده‌ است‌

هجرت

در سال‌ سيزده‌ بعثت‌،قريش‌ در جلسه‌اي‌ تصميم‌ به‌ قتل‌ رسولخدا(ص‌) گرفتند.
خداوند رسولش‌ را از اين‌ توطئه‌ آگاه‌ نمود ودستور داد كه‌ علي‌(ع‌)را درجاي‌ خودگذاشته‌ وخود به‌ مدينه‌ هجرت‌ نمايد.
پيامبر وقتي‌ از مكه‌ خارج‌ شد وبطرف‌ غار «ثور»مي‌رفت‌.ابوبكر را در راه‌ ديد واوراباخود همراه‌ نمود وهردو بداخل‌ غار رفتند وعلي‌(ع‌)تا سه‌ روز براي‌حضرت‌،آذوقه‌ مي‌آورد وبعد از سه‌ روز،رسولخدا(ص‌) علي‌(ع‌)را براي‌ رد كردن‌اماناتي‌ كه‌ نزد پيامبر بود،در مكه‌ گذاشت‌ وخود بطرف‌ مدينه‌ حركت‌ نمود.
امّا شب‌ اولّي‌ كه‌ قريش‌ براي‌ كشتن‌ پيامبر به‌ خانة‌ حضرت‌،يورش‌ برند،با تعجب‌علي‌(ع‌) را در بستر پيامبر،يافتند (كه‌ خداوند در شأن‌ او آية‌ ومن‌ الناس‌ من‌ يشري‌نفسه‌ ابتغاء مرضاة‌ اللّه‌..«207بقره‌» را نازل‌ نمود.)واورا رها نموده‌ وبه‌ تعقيب‌ پيامبرپرداختند وامّا خداوند اراده‌ كرد كه‌ رسولش‌،به‌ سلامت‌ به‌ مدينه‌ برسد.
پيامبر روز دوشنبه‌ دوازدهم‌ ربيع‌ الاول‌ وارد محله‌ اي‌در اطراف‌ مدينه‌ بنام‌«قبا»شدودر آنجا اولين‌ مسجدرا بنا نمود
«هجرت‌ پيامبر مبدأ تاريخ‌ مسلمانان‌ گرديد وحوادث‌ مهم‌ سال‌ اول‌ هجرت‌ بشرح‌زير بوده‌ است‌:تعيين‌ جمعه‌ به‌ عنوان‌ عيد مسلمانان‌. واجب‌ شدن‌ نمازهاي‌يوميه‌.ساخته‌ شدن‌ مسجد قبا.ايجاد پيمان‌ برادري‌ بين‌ مهاجرين‌ وانصار.و...»
در مدّت‌ ده‌ سالي‌ كه‌ رسولخدا(ص‌)در مدينه‌ بودند،حكومت‌ اسلامي‌ را تأسيس‌كردندومدينه‌ به‌ عنوان‌ اولين‌ شهر مسلمانان‌ ودارالاسلام‌،مطرح‌ گرديد.در اين‌مدت‌،جنگهايي‌ بين‌ مسلمانان‌ ومشركين‌ پيش‌ آمد كه‌ تقريباً درهمة‌ جنگها ،آغازگرجنگ‌، مشركين‌ بوده‌اندومسلمانان‌ به‌ عنوان‌ دفاع‌ وارد جنگ‌ مي‌شده‌اند.تعداد اين‌جنگها را 62 جنگ‌ گفته‌اند كه‌ 22تاي‌ آن‌ غزوه‌ بوده‌ است‌ يعني‌ حضرت‌ شخصاً درآن‌ حضور داشته‌اند كه‌ اسامي‌ غزوات‌ بشرح‌ زير مي‌باشند:«ابواء،بواط‌،عشير،بدراولي‌،بدركبري‌«سال‌ دوم‌»،بني‌ سليم‌،سويق‌،ذي‌امر،احد«سال‌ سوم‌»،نجران‌،اسد،بني‌ نضير«سال‌ چهارم‌»،ذات‌ الرقاع‌«سال‌ششم‌»،بدراخيره‌،دومة‌ الجندل‌،خندق‌«سال‌ پنجم‌»،بني‌ قريظه‌،بني‌ لحيان‌،بني‌قرو،بني‌ مصطلق‌،خيبر«سال‌ ششم‌»،فتح‌ مكه‌«سال‌ هشتم‌»،حنين‌«سال‌هشتم‌»،طائف‌ وتبوك‌«سال‌ هشتم‌»»
به‌ اياتي‌ در باره‌ سخنان‌ كفار و جوابهاي‌ آن‌ حضرت‌ اشاره‌مي‌شود:
«كفار)مي‌گويند پس‌ وعده‌(قيامت‌)كي‌ خواهد آمد اگر راست‌ مي‌گوئيد؟بگومن‌ مالك‌ خودم‌ از نظر دوركردن‌ ضرر يا بدست‌ آوردن‌ سوذد نيستم‌ مگر آنچه‌ خدابخواهد.براي‌ هر امتي‌ اجلي‌ است‌ كه‌ وقتي‌ اجل‌ آمد ديگر حتي‌ يكساعت‌ تأخير ويا مقدم‌ نخواهد شد
«مشركان‌)گفتند كه‌ خدا فرزند دارد.خدا منزه‌ است‌ كه‌ او بي‌ نياز ومالك‌آسمانها وزمين‌ است‌.دليل‌ شما چيست‌ ؟آيا آنچه‌ را نمي‌دانيد درباره‌ خدامي‌گوئيد؟بگو آنها كه‌ بر خدا با دروغ‌ افترا مي‌بندند رستگار نخواهند شد
«كفار)مي‌گويند (قرآن‌)افتراي‌ برخداست‌.بگو پس‌ شما ده‌ سوره‌ از اين‌افتراها بياوريد وبراي‌ اين‌ كار از تمام‌ موجودات‌ غير از خدا كمك‌ بخواهيد اگرراست‌ مي‌گوئيد
«مشركين‌)مي‌گويند كه‌ آن‌ كسي‌ كه‌ قرآن‌ بر او نازل‌ شده‌!تو ديوانه‌اي‌!اگرراست‌ مي‌گويي‌ چرا فرشتگان‌ را نزد ما نمي‌آوري‌؟»
«مشركين‌) گفتند كه‌ هرگز بتو ايمان‌ نمي‌آوريم‌ تا زماني‌ كه‌ براي‌ ما از زمين‌چشمه‌اي‌ روان‌ سازي‌ يا باغي‌ از خرما و انگور كه‌ از ميانش‌ جويها روان‌ باشد داشته‌باشي‌.يا از آسمان‌ همانطور كه‌ گمان‌ مي‌كني‌ تكه‌اي‌ از آسمان‌ بر ما بيافكني‌ يا خداوفرشتگان‌ را در مقابل‌ ما ظاهر سازي‌!يا خانه‌اي‌ از طلا داشته‌ باشي‌ يا به‌ آسمان‌ بالاروي‌ كه‌ باز بتو ايمان‌ نمي‌آوريم‌ تا اينكه‌ نوشته‌اي‌ از آسمان‌ بر ما نازل‌ شود كه‌ ما آن‌را بخوانيم‌.
بگو:خداي‌ من‌ منزه‌ است‌ .آيا من‌ جز بشري‌ كه‌ پيامبر است‌ هستم‌؟
و مانع‌ ايمان‌ آوردن‌ مردم‌ اين‌ است‌ كه‌ مي‌گويند آيا خدا انساني‌ را براي‌پيامبري‌ انتخاب‌ كرده‌ است‌؟بگو اگر در زمين‌ فرشتگان‌ زندگي‌ مي‌كردند خدا هم‌فرشته‌اي‌ را به‌ عنوان‌ پيامبر برايشان‌ مي‌فرستاد.بگو خدا شاهد بين‌ من‌ وشما باشدكه‌ او به‌ بندگانش‌ كاملا مطلع‌ و بينا است‌
(مشركين‌)گفتند كه‌ اگر بميريم‌ و خاك‌ واستخوان‌ شويم‌ باز زنده‌مي‌شويم‌؟اين‌ وعده‌ را به‌ پدران‌ ما هم‌ داده‌ بودند ولي‌ اين‌ فقط‌ يك‌ افسانه‌ است‌!توبگو:اگر مي‌دانيد زمين‌ وموجودات‌ در آن‌ از آن‌ِ كيست‌؟مي‌گويند:از آن‌ِ خدا.بگو پس‌چرا پند نمي‌گيريد و بياد خدا نيستيد؟بگو:پروردگار آسمانهاي‌ هفتگانه‌ و پروردگارعرش‌ بزرگ‌ كيست‌؟گويند:از آن‌ِ خدا.بگو:پس‌ از عذاب‌ او چرا نمي‌ترسيد؟بگو:چه‌كسي‌ فرمانروايي‌ هر چيزي‌ بدست‌ اوست‌ و اوپناه‌ دهنده‌ است‌ و غير او پناه‌ دهنده‌نيست‌؟گويند:از آن‌ِ خدا.بگو:پس‌ چرا فريب‌ مي‌خوريد؟
«كفار گفتند كه‌ وقتي‌ ما وپدرانمان‌ بعد از مردن‌ تبديل‌ به‌ خاك‌ شديم‌ دوباره‌زنده‌ مي‌شويم‌؟به‌ ما وبه‌ پدرانمان‌ قبلا اين‌ وعده‌ داده‌ شده‌ ولي‌ اينها افسانه‌ است‌!توبگو:برويد در زمين‌ بگرديد و ببينيد كه‌ عاقبت‌ گناهكاران‌ چه‌ بوده‌ است‌
«كفار)مي‌گويند:اگر راست‌ مي‌گوئيد اين‌ وعده‌ (عذاب‌ يا قيامت‌)كي‌مي‌آيد؟بگو:شايد برخي‌ از آنچه‌ در آمدنش‌ عجله‌ داريد بزودي‌ به‌ شما برسد
«كافران‌ مكه‌ چون‌ حق‌ را ديدند گفتند:چرا مانند آنچه‌ به‌ موسي‌ داده‌ شد به‌ او(محمد)داده‌ نشده‌ است‌؟آيا به‌ آنچه‌ موسي‌ برايشان‌ آورد كافر نشدند؟ بازكفارگفتند:اين‌ دو (تورات‌ وقرآن‌)دو جادوي‌ پشتيبان‌ يكديگرند!و گفتند:ما همه‌ رامنكريم‌!بگو:اگر راست‌ مي‌گوئيد كتابي‌ بياوريد كه‌ از قرآن‌ وتورات‌ رهنمون‌تر باشد تااز آن‌ پيروي‌ كنم‌
«كفار)گويند آيا هنگامي‌ كه‌ در زمين‌ دفن‌ شويم‌ باز دوباره‌ زنده‌مي‌شويم‌؟بلكه‌ اينها ديدار با خدا را باور ندارند.تو بگو:عزرائيل‌ شما را قبض‌ روح‌مي‌كند سپس‌ به‌ نزد خدا باز مي‌گرديد
«به‌ (فراريان‌ از جهاد)بگو كه‌:اگر از مرگ‌ يا كشته‌ شدن‌ بگريزيد اين‌ گريختن‌شما را سودي‌ ندهد و فقط‌ مدت‌ كمي‌ زنده‌ مي‌مانيد.بگو كيست‌ كه‌ زماني‌ كه‌ شمادر باره‌ شما نعمت‌ يا نقمتي‌ انجام‌ دهد ،شما را از خدا نگاه‌ دور دارد؟وجز خدابراي‌ خود هيچ‌ كمك‌ كننده‌ وياري‌ كننده‌ نداريد
«(كفار)مي‌گويند :او شاعري‌ است‌ كه‌ ما منتظر مرگ‌ او هستيم‌!بگو منتظرباشيد كه‌ من‌ هم‌ با منتظرمي‌ مانم‌
«كفار)مي‌گويند كه‌ اگر مرديم‌ و وخاك‌ واستنخوان‌ شديم‌ دوباره‌ خودوپدرانمان‌ زنده‌ مي‌شويم‌؟بگو همه‌ انسانهاي‌ قبلي‌ وبعدي‌ در پيشگاه‌ خدا جمع‌مي‌شوند.و شما اي‌ گمراهان‌ دروغ‌ انگار!از درخت‌ زقوم‌ مي‌خوريد و شكمها را از آن‌پر مي‌نمائيد آنگاه‌ به‌ شما آب‌ جوشان‌ مي‌دهند چنانكه‌ شتر تشنه‌ سيراب‌مي‌شود!اين‌ گونه‌ از شما در قيامت‌ پذيرائي‌ مي‌شود
«بگو او خدايي‌ است‌ كه‌ شما را آفريد و براي‌ شما گوش‌ وچشم‌ ودل‌ قرار دادولي‌ شما كم‌ شكر مي‌كنيد.او ست‌ خدايي‌ كه‌ شما را در زمين‌ بيافريد و به‌ سوي‌ اومحشور خواهيد شد.آنها گويند:اگر راست‌ مي‌گوئي‌ اين‌ وعده‌ كي‌ تحقق‌ خواهديافت‌؟بگو فقط‌ خدا مي‌داند ومن‌ فقط‌ هشدار دهندة‌ آشكاري‌ هستم‌


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها:
درباره وب

درباره وب


    به وبلاگ من خوش آمدید. در این وبلاگ با واقیعت دین اسلام اشنا میشوید.نظر یادتون نره.
    پيوندهای روزانه

    پيوندهای روزانه

    برچسب‌ها

    برچسب‌ها

    امکانات وب

    امکانات وب

    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 127
    بازدید دیروز : 1
    بازدید هفته : 127
    بازدید ماه : 4521
    بازدید کل : 152400
    تعداد مطالب : 1899
    تعداد نظرات : 72
    تعداد آنلاین : 1


    <-PollName->

    <-PollItems->



      کلیه ی حقوق مادی و معنوی سایت مربوط به خبری-آموزشی بوده و کپی برداری از آن با ذکر منبع بلامانع می باشد.
      قالب طراحی شده توسط: یاس98 و سئو و ترجمه شده توسط: یاس98

      داستان پیامبران(6)

      دعوت‌ خويشاوندان‌ به‌ اسلام‌:

      سه‌ سال‌ نبوت‌ رسولخدا(ص‌)پنهان‌ بود وچند نفري‌ بيش‌ نمي‌ دانستند.امّا ناگاه‌آيه‌ نازل‌ شد:وَاَنْذِرْ عَشيرَتَك‌َ الاقرَبين‌.«24شعراء»خويشان‌ نزديكت‌ را انذار بده‌!
      با اين‌ دستور،پيامبر در ابطح‌(مكّه‌)بپا ايستاد وفرمود:
      منم‌ رسولخدا!شمارا به‌ عبادت‌ خداي‌ يكتا وترك‌ عبادت‌ بتهائي‌ كه‌ نه‌ سودمي‌دهندونه‌ زيان‌ مي‌رسانند ونه‌ مي‌آفرينند ونه‌ روزي‌ مي‌دهند ونه‌ زنده‌ مي‌كنند ونه‌مي‌ميرانند،دعوت‌ مي‌نمايم‌.
      «همچنين‌ پيامبر ،چهل‌ نفر از سران‌ قريش‌ را دعوت‌ نمود ونبوت‌ خود را اعلام‌ كردوفرمود:هركه‌ اولين‌ نفري‌ باشد كه‌ با من‌ بيعت‌ نمايد،او جانشين‌ ووزير وبرادر من‌خواهد بود.در اين‌ جلسه‌،تنها علي‌(ع‌) كه‌ اولين‌ شخصي‌ بود كه‌ اسلام‌ آورد،با پيامبربيعت‌ نمود ورسولخدا(ص‌) اورا جانشين‌ خود معرفي‌ فرمود.و ابتداي‌ غدير ازهمين‌ جلسه‌ بوده‌ است‌

      هجرت

      در سال‌ سيزده‌ بعثت‌،قريش‌ در جلسه‌اي‌ تصميم‌ به‌ قتل‌ رسولخدا(ص‌) گرفتند.
      خداوند رسولش‌ را از اين‌ توطئه‌ آگاه‌ نمود ودستور داد كه‌ علي‌(ع‌)را درجاي‌ خودگذاشته‌ وخود به‌ مدينه‌ هجرت‌ نمايد.
      پيامبر وقتي‌ از مكه‌ خارج‌ شد وبطرف‌ غار «ثور»مي‌رفت‌.ابوبكر را در راه‌ ديد واوراباخود همراه‌ نمود وهردو بداخل‌ غار رفتند وعلي‌(ع‌)تا سه‌ روز براي‌حضرت‌،آذوقه‌ مي‌آورد وبعد از سه‌ روز،رسولخدا(ص‌) علي‌(ع‌)را براي‌ رد كردن‌اماناتي‌ كه‌ نزد پيامبر بود،در مكه‌ گذاشت‌ وخود بطرف‌ مدينه‌ حركت‌ نمود.
      امّا شب‌ اولّي‌ كه‌ قريش‌ براي‌ كشتن‌ پيامبر به‌ خانة‌ حضرت‌،يورش‌ برند،با تعجب‌علي‌(ع‌) را در بستر پيامبر،يافتند (كه‌ خداوند در شأن‌ او آية‌ ومن‌ الناس‌ من‌ يشري‌نفسه‌ ابتغاء مرضاة‌ اللّه‌..«207بقره‌» را نازل‌ نمود.)واورا رها نموده‌ وبه‌ تعقيب‌ پيامبرپرداختند وامّا خداوند اراده‌ كرد كه‌ رسولش‌،به‌ سلامت‌ به‌ مدينه‌ برسد.
      پيامبر روز دوشنبه‌ دوازدهم‌ ربيع‌ الاول‌ وارد محله‌ اي‌در اطراف‌ مدينه‌ بنام‌«قبا»شدودر آنجا اولين‌ مسجدرا بنا نمود
      «هجرت‌ پيامبر مبدأ تاريخ‌ مسلمانان‌ گرديد وحوادث‌ مهم‌ سال‌ اول‌ هجرت‌ بشرح‌زير بوده‌ است‌:تعيين‌ جمعه‌ به‌ عنوان‌ عيد مسلمانان‌. واجب‌ شدن‌ نمازهاي‌يوميه‌.ساخته‌ شدن‌ مسجد قبا.ايجاد پيمان‌ برادري‌ بين‌ مهاجرين‌ وانصار.و...»
      در مدّت‌ ده‌ سالي‌ كه‌ رسولخدا(ص‌)در مدينه‌ بودند،حكومت‌ اسلامي‌ را تأسيس‌كردندومدينه‌ به‌ عنوان‌ اولين‌ شهر مسلمانان‌ ودارالاسلام‌،مطرح‌ گرديد.در اين‌مدت‌،جنگهايي‌ بين‌ مسلمانان‌ ومشركين‌ پيش‌ آمد كه‌ تقريباً درهمة‌ جنگها ،آغازگرجنگ‌، مشركين‌ بوده‌اندومسلمانان‌ به‌ عنوان‌ دفاع‌ وارد جنگ‌ مي‌شده‌اند.تعداد اين‌جنگها را 62 جنگ‌ گفته‌اند كه‌ 22تاي‌ آن‌ غزوه‌ بوده‌ است‌ يعني‌ حضرت‌ شخصاً درآن‌ حضور داشته‌اند كه‌ اسامي‌ غزوات‌ بشرح‌ زير مي‌باشند:«ابواء،بواط‌،عشير،بدراولي‌،بدركبري‌«سال‌ دوم‌»،بني‌ سليم‌،سويق‌،ذي‌امر،احد«سال‌ سوم‌»،نجران‌،اسد،بني‌ نضير«سال‌ چهارم‌»،ذات‌ الرقاع‌«سال‌ششم‌»،بدراخيره‌،دومة‌ الجندل‌،خندق‌«سال‌ پنجم‌»،بني‌ قريظه‌،بني‌ لحيان‌،بني‌قرو،بني‌ مصطلق‌،خيبر«سال‌ ششم‌»،فتح‌ مكه‌«سال‌ هشتم‌»،حنين‌«سال‌هشتم‌»،طائف‌ وتبوك‌«سال‌ هشتم‌»»
      به‌ اياتي‌ در باره‌ سخنان‌ كفار و جوابهاي‌ آن‌ حضرت‌ اشاره‌مي‌شود:
      «كفار)مي‌گويند پس‌ وعده‌(قيامت‌)كي‌ خواهد آمد اگر راست‌ مي‌گوئيد؟بگومن‌ مالك‌ خودم‌ از نظر دوركردن‌ ضرر يا بدست‌ آوردن‌ سوذد نيستم‌ مگر آنچه‌ خدابخواهد.براي‌ هر امتي‌ اجلي‌ است‌ كه‌ وقتي‌ اجل‌ آمد ديگر حتي‌ يكساعت‌ تأخير ويا مقدم‌ نخواهد شد
      «مشركان‌)گفتند كه‌ خدا فرزند دارد.خدا منزه‌ است‌ كه‌ او بي‌ نياز ومالك‌آسمانها وزمين‌ است‌.دليل‌ شما چيست‌ ؟آيا آنچه‌ را نمي‌دانيد درباره‌ خدامي‌گوئيد؟بگو آنها كه‌ بر خدا با دروغ‌ افترا مي‌بندند رستگار نخواهند شد
      «كفار)مي‌گويند (قرآن‌)افتراي‌ برخداست‌.بگو پس‌ شما ده‌ سوره‌ از اين‌افتراها بياوريد وبراي‌ اين‌ كار از تمام‌ موجودات‌ غير از خدا كمك‌ بخواهيد اگرراست‌ مي‌گوئيد
      «مشركين‌)مي‌گويند كه‌ آن‌ كسي‌ كه‌ قرآن‌ بر او نازل‌ شده‌!تو ديوانه‌اي‌!اگرراست‌ مي‌گويي‌ چرا فرشتگان‌ را نزد ما نمي‌آوري‌؟»
      «مشركين‌) گفتند كه‌ هرگز بتو ايمان‌ نمي‌آوريم‌ تا زماني‌ كه‌ براي‌ ما از زمين‌چشمه‌اي‌ روان‌ سازي‌ يا باغي‌ از خرما و انگور كه‌ از ميانش‌ جويها روان‌ باشد داشته‌باشي‌.يا از آسمان‌ همانطور كه‌ گمان‌ مي‌كني‌ تكه‌اي‌ از آسمان‌ بر ما بيافكني‌ يا خداوفرشتگان‌ را در مقابل‌ ما ظاهر سازي‌!يا خانه‌اي‌ از طلا داشته‌ باشي‌ يا به‌ آسمان‌ بالاروي‌ كه‌ باز بتو ايمان‌ نمي‌آوريم‌ تا اينكه‌ نوشته‌اي‌ از آسمان‌ بر ما نازل‌ شود كه‌ ما آن‌را بخوانيم‌.
      بگو:خداي‌ من‌ منزه‌ است‌ .آيا من‌ جز بشري‌ كه‌ پيامبر است‌ هستم‌؟
      و مانع‌ ايمان‌ آوردن‌ مردم‌ اين‌ است‌ كه‌ مي‌گويند آيا خدا انساني‌ را براي‌پيامبري‌ انتخاب‌ كرده‌ است‌؟بگو اگر در زمين‌ فرشتگان‌ زندگي‌ مي‌كردند خدا هم‌فرشته‌اي‌ را به‌ عنوان‌ پيامبر برايشان‌ مي‌فرستاد.بگو خدا شاهد بين‌ من‌ وشما باشدكه‌ او به‌ بندگانش‌ كاملا مطلع‌ و بينا است‌
      (مشركين‌)گفتند كه‌ اگر بميريم‌ و خاك‌ واستخوان‌ شويم‌ باز زنده‌مي‌شويم‌؟اين‌ وعده‌ را به‌ پدران‌ ما هم‌ داده‌ بودند ولي‌ اين‌ فقط‌ يك‌ افسانه‌ است‌!توبگو:اگر مي‌دانيد زمين‌ وموجودات‌ در آن‌ از آن‌ِ كيست‌؟مي‌گويند:از آن‌ِ خدا.بگو پس‌چرا پند نمي‌گيريد و بياد خدا نيستيد؟بگو:پروردگار آسمانهاي‌ هفتگانه‌ و پروردگارعرش‌ بزرگ‌ كيست‌؟گويند:از آن‌ِ خدا.بگو:پس‌ از عذاب‌ او چرا نمي‌ترسيد؟بگو:چه‌كسي‌ فرمانروايي‌ هر چيزي‌ بدست‌ اوست‌ و اوپناه‌ دهنده‌ است‌ و غير او پناه‌ دهنده‌نيست‌؟گويند:از آن‌ِ خدا.بگو:پس‌ چرا فريب‌ مي‌خوريد؟
      «كفار گفتند كه‌ وقتي‌ ما وپدرانمان‌ بعد از مردن‌ تبديل‌ به‌ خاك‌ شديم‌ دوباره‌زنده‌ مي‌شويم‌؟به‌ ما وبه‌ پدرانمان‌ قبلا اين‌ وعده‌ داده‌ شده‌ ولي‌ اينها افسانه‌ است‌!توبگو:برويد در زمين‌ بگرديد و ببينيد كه‌ عاقبت‌ گناهكاران‌ چه‌ بوده‌ است‌
      «كفار)مي‌گويند:اگر راست‌ مي‌گوئيد اين‌ وعده‌ (عذاب‌ يا قيامت‌)كي‌مي‌آيد؟بگو:شايد برخي‌ از آنچه‌ در آمدنش‌ عجله‌ داريد بزودي‌ به‌ شما برسد
      «كافران‌ مكه‌ چون‌ حق‌ را ديدند گفتند:چرا مانند آنچه‌ به‌ موسي‌ داده‌ شد به‌ او(محمد)داده‌ نشده‌ است‌؟آيا به‌ آنچه‌ موسي‌ برايشان‌ آورد كافر نشدند؟ بازكفارگفتند:اين‌ دو (تورات‌ وقرآن‌)دو جادوي‌ پشتيبان‌ يكديگرند!و گفتند:ما همه‌ رامنكريم‌!بگو:اگر راست‌ مي‌گوئيد كتابي‌ بياوريد كه‌ از قرآن‌ وتورات‌ رهنمون‌تر باشد تااز آن‌ پيروي‌ كنم‌
      «كفار)گويند آيا هنگامي‌ كه‌ در زمين‌ دفن‌ شويم‌ باز دوباره‌ زنده‌مي‌شويم‌؟بلكه‌ اينها ديدار با خدا را باور ندارند.تو بگو:عزرائيل‌ شما را قبض‌ روح‌مي‌كند سپس‌ به‌ نزد خدا باز مي‌گرديد
      «به‌ (فراريان‌ از جهاد)بگو كه‌:اگر از مرگ‌ يا كشته‌ شدن‌ بگريزيد اين‌ گريختن‌شما را سودي‌ ندهد و فقط‌ مدت‌ كمي‌ زنده‌ مي‌مانيد.بگو كيست‌ كه‌ زماني‌ كه‌ شمادر باره‌ شما نعمت‌ يا نقمتي‌ انجام‌ دهد ،شما را از خدا نگاه‌ دور دارد؟وجز خدابراي‌ خود هيچ‌ كمك‌ كننده‌ وياري‌ كننده‌ نداريد
      «(كفار)مي‌گويند :او شاعري‌ است‌ كه‌ ما منتظر مرگ‌ او هستيم‌!بگو منتظرباشيد كه‌ من‌ هم‌ با منتظرمي‌ مانم‌
      «كفار)مي‌گويند كه‌ اگر مرديم‌ و وخاك‌ واستنخوان‌ شديم‌ دوباره‌ خودوپدرانمان‌ زنده‌ مي‌شويم‌؟بگو همه‌ انسانهاي‌ قبلي‌ وبعدي‌ در پيشگاه‌ خدا جمع‌مي‌شوند.و شما اي‌ گمراهان‌ دروغ‌ انگار!از درخت‌ زقوم‌ مي‌خوريد و شكمها را از آن‌پر مي‌نمائيد آنگاه‌ به‌ شما آب‌ جوشان‌ مي‌دهند چنانكه‌ شتر تشنه‌ سيراب‌مي‌شود!اين‌ گونه‌ از شما در قيامت‌ پذيرائي‌ مي‌شود
      «بگو او خدايي‌ است‌ كه‌ شما را آفريد و براي‌ شما گوش‌ وچشم‌ ودل‌ قرار دادولي‌ شما كم‌ شكر مي‌كنيد.او ست‌ خدايي‌ كه‌ شما را در زمين‌ بيافريد و به‌ سوي‌ اومحشور خواهيد شد.آنها گويند:اگر راست‌ مي‌گوئي‌ اين‌ وعده‌ كي‌ تحقق‌ خواهديافت‌؟بگو فقط‌ خدا مي‌داند ومن‌ فقط‌ هشدار دهندة‌ آشكاري‌ هستم‌


      نظرات شما عزیزان:

      نام :
      آدرس ایمیل:
      وب سایت/بلاگ :
      متن پیام:
      :) :( ;) :D
      ;)) :X :? :P
      :* =(( :O };-
      :B /:) =DD :S
      -) :-(( :-| :-))
      نظر خصوصی

       کد را وارد نمایید:

       

       

       

      عکس شما

      آپلود عکس دلخواه:







      برچسب‌ها:
      درباره وب

      درباره وب


        به وبلاگ من خوش آمدید. در این وبلاگ با واقیعت دین اسلام اشنا میشوید.نظر یادتون نره.
        پيوندهای روزانه

        پيوندهای روزانه

        برچسب‌ها

        برچسب‌ها

        امکانات وب

        امکانات وب

        آمار وب سایت:  

        بازدید امروز : 127
        بازدید دیروز : 1
        بازدید هفته : 127
        بازدید ماه : 4521
        بازدید کل : 152400
        تعداد مطالب : 1899
        تعداد نظرات : 72
        تعداد آنلاین : 1


        <-PollName->

        <-PollItems->



          کلیه ی حقوق مادی و معنوی سایت مربوط به خبری-آموزشی بوده و کپی برداری از آن با ذکر منبع بلامانع می باشد.
          قالب طراحی شده توسط: یاس98 و سئو و ترجمه شده توسط: یاس98